نوع مقاله : مقاله پژوهشی (کمی)
نویسندگان
1 استادیار گروه مدیریت دولتی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
2 استادیار گروه مدیریت کسب و کار، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
3 کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی دانشگاه پیام نور، تهران، ایران.
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، طراحی یک مدل ساختاری برای پیش‌بینی‌کننده‌های فرصت طلبی کارکنان است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی بوده و از نظر ماهیت و روش، توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری شامل کارکنان (7493 نفر) شرکت‌های کوچک و متوسط استان کردستان است. با استفاده از فرمول کوکران، 365 نفر به‌عنوان نمونه به‌صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار جمع‌آوری داده‌ها، پرسشنامه‌های استانداردی است که در این زمینه وجود دارند. روایی (همگرا و واگرا) و پایایی (بار عاملی، ضریب پایایی مرکب، ضریب آلفای کرونباخ) این پرسشنامه‌ها نشان می‌دهد که ابزارهای اندازه‌گیری به خوبی روایی و پایایی برخوردار هستند. نتایج آزمون فرضیات با استفاده از نرم‌افزار AMOS نشان می‌دهد که تأثیر مستقیم اهداف شرکتی با عملکرد بالا بر فرصت طلبی کارکنان برابر با 0.39 است، تأثیر مستقیم اهداف شرکتی با عملکرد بالا بر فرصت طلبی سرپرست برابر با 0.36 است، تأثیر مستقیم فرصت طلبی سرپرست بر وظایف نامشروع برابر با 0.30 است و تأثیر مستقیم وظایف نامشروع بر فرصت طلبی کارکنان برابر با 0.51 است. همچنین، تأثیر میانجیگرهای فرصت طلبی برابر 11/0 و وظایف نامشروع برابر 15/0و تأثیر میانجیگری متوالی فرصت طلبی سرپرست و وظایف نامشروع برابر با 0.58 است. با توجه به یافته‌های این پژوهش، می‌توان نتیجه گرفت که اهداف شرکتی با عملکرد بالا، فرصت طلبی سرپرست و وظایف نامشروع را به‌عنوان عوامل استرس‌زا ارزیابی می‌کند و کارکنان برای مقابله با این استرس، فرصت طلبی را از خود نشان می‌دهند. با استفاده از راهکارهای مدیریت مناسب، می‌توان اثرات این عوامل را در سازمان کاهش داد و به سازمانی کوشا دست یافت.
کلیدواژه‌ها
عنوان مقاله [English]
Designing a structural model predictors of employees' opportunism
نویسندگان [English]
- Peyman Akbari 1
- Reza Rostami 2
- Korosh Rafiei 3
1 Assistant Professor, Department of Public Management, Payam Noor University, Tehran, Iran
2 Assistant Professor, Department of business management, Payame Noor University, Tehran, Iran
3 Master of Business Management, Payam Noor University, Tehran, Iran.
چکیده [English]
The primary objective of this study is to develop a structural model that predicts employees' opportunistic behavior. The research adopts a practical approach in terms of purpose and employs a descriptive-survey methodology. The statistical population consists of employees (7493 individuals) from small and medium-sized companies in Kurdistan province. Using Cochran's formula, a simple random sample of 365 employees was selected. The data collection instrument utilized standardized questionnaires specific to the research area. The validity (convergent and divergent) and reliability (factor loading, composite reliability coefficient, Cronbach's alpha coefficient) of these questionnaires were assessed, revealing satisfactory validity and reliability. The hypothesis testing results, conducted using AMOS software, indicate that high-performance corporate goals have a direct effect of 0.39 on employee opportunism, while the direct effect on supervisor opportunism is 0.36. Furthermore, supervisor opportunism has a direct effect of 0.30 on illegitimate tasks, and illegitimate tasks have a direct effect of 0.51 on employee opportunism. The mediating effects of opportunistic behavior and illegitimate tasks are 0.11 and 0.15, respectively. Additionally, the successive mediation effect of supervisor opportunism and illegitimate tasks is 0.58. Based on the findings of this study, it can be concluded that high-performance corporate goals are perceived as stressors, leading to supervisor opportunism and the assignment of illegitimate tasks. In response to these stressors, employees engage in opportunistic behavior. By implementing appropriate management strategies, the impact of these factors can be mitigated within the organization, ultimately fostering a diligent organizational culture.
کلیدواژه‌ها [English]
- High-performance corporate goals
- employee opportunism
- supervisor opportunism
- illegitimate tasks
)