پیمان اکبری؛ رضا رستمی؛ کورش رفیعی
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، طراحی یک مدل ساختاری برای پیشبینیکنندههای فرصت طلبی کارکنان است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی بوده و از نظر ماهیت و روش، توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری شامل کارکنان (7493 نفر) شرکتهای کوچک و متوسط استان کردستان است. با استفاده از فرمول کوکران، 365 نفر بهعنوان نمونه بهصورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، طراحی یک مدل ساختاری برای پیشبینیکنندههای فرصت طلبی کارکنان است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی بوده و از نظر ماهیت و روش، توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری شامل کارکنان (7493 نفر) شرکتهای کوچک و متوسط استان کردستان است. با استفاده از فرمول کوکران، 365 نفر بهعنوان نمونه بهصورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامههای استانداردی است که در این زمینه وجود دارند. روایی (همگرا و واگرا) و پایایی (بار عاملی، ضریب پایایی مرکب، ضریب آلفای کرونباخ) این پرسشنامهها نشان میدهد که ابزارهای اندازهگیری به خوبی روایی و پایایی برخوردار هستند. نتایج آزمون فرضیات با استفاده از نرمافزار AMOS نشان میدهد که تأثیر مستقیم اهداف شرکتی با عملکرد بالا بر فرصت طلبی کارکنان برابر با 0.39 است، تأثیر مستقیم اهداف شرکتی با عملکرد بالا بر فرصت طلبی سرپرست برابر با 0.36 است، تأثیر مستقیم فرصت طلبی سرپرست بر وظایف نامشروع برابر با 0.30 است و تأثیر مستقیم وظایف نامشروع بر فرصت طلبی کارکنان برابر با 0.51 است. همچنین، تأثیر میانجیگرهای فرصت طلبی برابر 11/0 و وظایف نامشروع برابر 15/0و تأثیر میانجیگری متوالی فرصت طلبی سرپرست و وظایف نامشروع برابر با 0.58 است. با توجه به یافتههای این پژوهش، میتوان نتیجه گرفت که اهداف شرکتی با عملکرد بالا، فرصت طلبی سرپرست و وظایف نامشروع را بهعنوان عوامل استرسزا ارزیابی میکند و کارکنان برای مقابله با این استرس، فرصت طلبی را از خود نشان میدهند. با استفاده از راهکارهای مدیریت مناسب، میتوان اثرات این عوامل را در سازمان کاهش داد و به سازمانی کوشا دست یافت.